جه تسمیه کوه های ایرانالف. عوامل تأثیر گذار در نامگذاری کوه های ایران را می توان به چند گروه بخش بندی کرد: 1- رنگ: از رنگ هابیشترین بهره در نامگذاری کوه های ایران شده است. مردم شباهتی بین آن کوه و رنگی که کوه را با آن خوانده اند یافته اند؛ مثلا، برفی که روی کوه هاست و مدت زیادی روی آن می ماند، آن را سفید می کند. در ایران نزدیک به 70 کوه وجود دارد که نام آن ها سفید است و این به غیر از کوه هایی است ک پیشوند یا پسوند سفید دارند، مانند: سفیدخانی، سفید چشمه، یا کمرسفید، و سنگ سفید. از سوی دیگر نام تمام کوه ها به فارسی نیست. تعداد زیادی از کوه های ایران نام ترکی دارند، مانند: آق داغ، آق دربند و آق مزار، آق بلاغ، آق تپه، آق داش (سفید به ترکی «آق» گفته می شود) کوه ها را اگر اگر از زاویه پشت به نور ببینیم یا از سنگ هایی سیاه رنگ تشکیل شده باشد، سیاه به نظر آیند. 32 کوه به نام سیاه کوه در ایران وجود دارند و 68 کوه با پیشوند سیاه که مهمترین «سیاه ها» عبارت است از: ، سیاه گوک، ، سیاه تخت، سیاه پال ، سیاه کمان، سیاه خانی و سیاه بند. نام رنگ های دیگری چون زرد، سبز و سرخ(قرمز) نیز به بسیاری از کوه ها اطلاق می شود. نام زرد به دلیل رگه های آهکی زرد، نام قرمز به دلیل وجود خاک رس و نام سبز به دلیل پوشش گیاهی به کوه ها داده شده است. 2- عدد: گروه دوم پیوند عدد با نام های کوه هاست به ویژه عددهای چهار و چهل و هفت و هفتاد، مانند: چهار (چهار پالون)، هفت (هفت سران لار، هفت خوانی)، چهل (، چهل چشمه ،چهل تن، چهل نابالغان ، چهل دختر)، هفتاد (هفتاد قله)البته گاهی عددهای دیگری هم به کار می روند مانند سی سخت در بویر احمد و کهگیلویه . 3- جنس: وجود نمک ، گچ، نقره ، سنگ آهن، شیشه، ، ، سنگ سفید، سنگ سیاه، ، فیروزه و کانی های دیگر، کوه هایی به همان نام ها را پدید آورده است. در ایران کوه های بسیاری به نام نمک و گچ داریم. مانند گچ ِ جاوِر( گچ جابر) در نزدیکی بدره ی ایلام که مزار جابر بن عبدالله انصاری صحابی نامدار است و بنا به روایتی این آرامگاه جابرحیان پدر علم شیمی است . اما با این وجود به نام گچ جابر نامیده شده است . 4- گیاهان: برخی از کوه ها به دلیل داشتن میوه ای نامگذاری شده اند. مانند: دشت آلو، دره سیب، دره انجیر و بادامستان. 5- جانوران: از نام جانوران هم در اسم گذاری ها استفاده شده است، مانند: شیرکوه، گرگ، پلنگ کوه، خرسان، کرکس، خرگوشان، کفتارکوه، اُشتُران کوه، گاوچال، مارکوه. 6 - شخصیت های تاریخی و افسانه ای: نامگذاری کوه های تخت سلیمان، بلقیس و کوه هایی که نامی از قهرمانان افسانه ای چون رستم دارند نیز با الهام گرفتن از شخصیت های تاریخی و افسانه ای صورت گرفته است. 7- مکان های مذهبی: وجود مقبره بسیاری از امامزاده ها یا بزرگان دین در دامنه کوه ها دلیلی برای نامیدن کوه ها به نام آن بزرگان بوده است: کوه امامزاده داود، امامزاده قاسم، ابوذرو امامزاده هاشم از این جمله اند. آتشگاه در شمال دره زاینده رود .این کوه در زمان ساسانیان محل آتشکده بوده است. آلما بلاغ واژهای ترکی و به معنای چشمهی سیب میباشد. آویدر (آبیدر ) این کوه در جنوب غربی شهر سنندج قرار دارد.. واژهی آبیدر در اصل (آویدر) بوده، که (آو) در کردی آب است. بنابراین لفظ آویدر به معنی کوهی است که آب از آن بیرون می آید. اخلومد درهای در نزدیکی مشهد است. هنگام حملهی اعراب سرداری عرب به نام خالد مامور فتح این دره بود. مردم این دره، هرگاه سربازان خالد را میدیدند فریاد میکردند: خالد آمد و کم کم نام این دره اخلومَد شد. البرز البرز در پهلوی، هربرز و در اوستا، هره برزئیتی نامیده شده است. این اسم مرکب از دو بخش( هر )به معنی( کوه) و( برز )به معنی بلند و در مجموع به معنی کوه بلند است. برز در فریبرز و برزو نیز وجود دارد . در کردی جنوبی ( کردی ایلام و کرمانشاه و شرق عراق خانقین و مندلی هنوز واژه ی برز البته با تلفظ بَرز وجود دارد .) اَلَموت و دالاهو حسن صباح به دنبال یافتن جایی برای دژ خود بود . او در دشت عقابی را دید با خود گفت :عقاب بلند پرواز است و فقط بر بلندی می نشیند . هر جا فرود آمد آن جا را مرکز حکومت خود می کنم . عقاب واژه ای عربی است و در آن زمان به عقاب می گفتند دال . هنوز در کردی و لکی به عقاب دال می گویند . آن عقاب بر فراز قلعه ای فرود آمد و حسن صباح با سیاستی که بسیار شنیدنی است آن قلعه را تصرف کرد و آنجا را (آل آموت ) نامید . آل یعنی عقاب که مخفف دال است و آموت مخفف آموخت است . حرف خ حذف شده است . در شعر باباطاهر نیز می بینیم حرف خ حذف می شود مثلاً سوته دلان یعنی سوخته دلان . اَلـَـموت دگرگون شده ی آل آموت است . در غرب کشور کوه دالاهو (دال+آهو ) نیز به معنی عقاب و آهو است . گویا این کوه عقاب و آهو زیاد داشته و مردمی که عقابی را می دیدند فریاد می زدند : "دال" و به دنبال آن آهو را می دیدند و می گفتند:" آهو" . یعنی به دال و آهو نگاه کنید . الوند شاید الوند در اصل اروند بوده که دچار دگرگونی تلفظ شده . الوند از ال و پسوند وند تشکیل شده که وند به معنی مکان و ال به معنی تندی و سربالایی میباشد. بنابراین الوند به معنای جایی که سربالایی تند و بسیار زیاد دارد می باشد الوند نام کوهی در جنوب همدان است. این نام در متون پهلوی اروند و در اوستا ائورونت ضبط شده است. بزقوش این کوه در جنوب کوهستان سبلان واقع شده می گویند از آن جا که رشته کوه مزبور به شکل گوش بز است به همین سبب آن را بز گوش نامیدهاند . اما این نظر حتمی نیست . بیرگ کوه بیرگ یکی از ارتفاعات بلوچستان است. چون این کوه در منطقه بلندتر از سایر کوهها است بیرق نامیده شده است که در زبان بلوچی ق به گ تبدیل شده و بیرگ خوانده میشود. بیستون بیستون در پارسی باستان بغستان گفته میشده که مرکب از دو جزء ((بغ)) و ((ستان)) بوده است که به معنی سرزمین خدا میباشد. در دامنه این کوه هنوز بقایای یک پرستشگاه وجود دارد. پاتاق در استان کرمانشاه .چون این کوه به شکل تاق میباشد و در پای آن یک اثر تاریخی وجود دارد چنین نامیده شده است . پشتکوه- پیشکوه منطقه کردنشین جنوبی (ایلام ) از قدیم به دو قسمت مشخص پیشکوه و پشتکوه تقسیم شده که به وسیلهی کبیرکوه از همدیگر جدا شدهاند. وجه تسمیهی این دو نام این است که یکی در مشرق یا پیشکوه و دیگری در غرب یا پشتکوه واقع شده است. پلنگان کوه پلنگان از ارتفاعات شرقی دشت لوت است که در شرق آبخوران واقع است. چون در کوههای سیستان بین زابل و نهبندان پلنگ فراوان است، به همین سبب کوهی که در آنجا است پلنگان نام گرفته است. دالاهو : لطفاً به توضیحات الموت مراجعه کنید. کبیرکوه : ایلام را به دو بخش کاملاً جدا از هم تبدیل کرده است و همچو دیوار بزرگی موجب شده مردم بدره و دره شهر و هیلمینی و علیشَروان و ... از طوایف آن سوی کوه یعنی ملکشاهی و شوهان و ... دور شوند . به گونه ای که حتی لهجه کردی دو سوی کوه با هم فرق دارد .مردم بومی به آن (کَــوَر کویه) با ادغام واو و یاء می گویند .